تنهایی خود را در آغوش بگیر
مارتین بوبر اتریشی که بنای فلسفه اش بر رابطه و دیالوگ استوار است در کتاب “میان انسان و انسان” از رویای تکراری تمام عمرش به نام ” فریاد دوگانه ” که هراز چندی به سراغش می آید می گوید:
“خود را تنها می یابم در غاری وسیع یا ساختمانی گلین یا حاشیه جنگلی بسیار بزرگ که مانند آن را ندیده ام حیوانی بازویم را می درد و بعد فریاد می زنم همیشه همان فریاد است نامفهوم ولی با آهنگی مشخص فرازی و فرودی چنان بلند که اگر بیدار بودم گلویم تابِ تحمل آن را نداشت، کند و بسیار طولانی، همچون آواز ، وقتی به پایان می رسد قلبم هم از تپش می ایستد. ولی بعد از جایی دور فریادی به سویم مویه می کند فریادی دیگر که همان فریاد است، همان فریاد یا همان آواز که از دهان دیگری بیرون می آید.”
رویداد اصلی در خواب بوبر و برای خود او می تواند پاسخی که می گیرد باشد ولی برای من، همان تنهایی بنیادین است اینکه هستی همه ما با فریادی ممتد و از عمقِ وجود به محض جدایی از بدن مادر برای بیان یکه و تنها بودنمان آغاز می شود.اینکه از تنهایی نیز همچون مرگ مفر همیشگی نداریم.
برشی از فیلم توت فرنگی های وحشی به کارگردانی اینگمار برگمان
هیچکس صلیبِ غم غربت دیگری در این هستی که به آن پرتاب شده ایم را به دوش نخواهد کشید.هیچکس انبانِ رنج های دیگری را برپشت حمل نخواهد کرد ، هیچکس حقیقت دیگری را همانگونه که هست تمام و کمال درنخواهد یافت و اینکه در اوج استواری و صلابتمان همچون رشته کوه ها که “باهمند و تنهایند، ما نیز، باهمانِ تنهایانیم”
آنان که ناآگاهند به این تنهایی وجودی، عشق را گریزگاهی می یابند، به آرزوی فرار از تنهایی پر و بال می دهند و دلخوشانه گمان می برند که تمام شد همه آن غریب بودگی ها، غافلند از اینکه چنین آرزویی ناممکن است و محرابِ امنِ دائمی وجود ندارد، از اینرو، سرمستی های واژگان عاطفی شان که ته کشید و دملِ دیرینِ اضطرابِ تنهایی، از نو که سر باز کرد و بازهم سبوی شراب را خالی یافتند، ناباورانه از خود می پرسند که درد از کجا و رنج از کجا؟اما آنان که واقف هستند به سکنی گزینی دائمی تنهایی و مالکیت شش دانگ آن بر قواره وجود، با تنهایی وجودی خود مواجه شده اند حضورِ آن را به رسمیت شناخته و پذیرای آن گشته اند،قادر خواهند بود، دوست داشتن و رابطه ای عاری از خودخواهی و نیاز بیافرینند و می دانند که حضورِ دیگری فقط قرار است که تسلا بخش باشد و نه پر کننده تمام و کمال، چنین افرادی همه قدرتِ زیستن را از پذیرشِ واقعیتِ تنهایی به وام می گیرند و نه وجودی وابسته به بودِ دیگری
پریسا افتخار
اولین پکیج با عنوان شراب ۹۹ رو از طریق لینک زیر تهیه کنید. شراب ۹۹ شامل باورهایی برای داشتن زندگی ارزشمند است و باور داریم برای جمعی که بکارش بندند مفید خواهد بود.
دکترای مدیریت فرهنگی معتقد بر روانشناسی و مدیریت انسانگرا، دوستدار فلسفه اگزیستانس
مطالب زیر را حتما بخوانید:
(جهان ذهن که در آن زنده ایم جهانِ بیرون که در آن زندگی می کنیم و جهانی که می سازیم ، اگر اراده کنیم و انتخابِ آگاهانه به بازیگری) ....
بخشی از فیلم کاپیتان فنتستیک خانواده ای که با عقاید خاص فکری و فلسفی ، زندگی در جنگل را برگزیده ولی... غمِ نان شاید بگذارد اگر غمِ زمان اندکی مجالم...
خلوت آری ، عزلت نه فیلم جهان با من برقص سالِ ۹۶، اتاقِ شماره ۳۷ بخش تخصصی کتابخانه ملی، سه روز در هفته، از آنِ من بود، پژوهشِ تزِ دوره...
واژه های کتاب ات را حین خواندن با ولع می بلعیدم، من نیز، رنج های زیستن در رفت و برگشت دیوانه وار و جاودانِ موجهای اقیانوسِ زندگی را به عمقِ...
مزایای عضویت در زندگی شاد
- ● دسترسی به مطالب ویژۀ کاربران
- ● دسترسی آسان به آپدیت مطالب ویژۀ کاربران
- ● دریافت پشتیبانی برای محصولات
- ● بهره مندی از تخفیف های ویژه کاربران
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
- زندگی شاد در جلسه دوازدهم رهایی و قدرت
- کیوان در جلسه دوازدهم رهایی و قدرت
- راحله مجتبوی در چرا بی چرا زندگانیم؟
- راحله مجتبوی در چرا بی چرا زندگانیم؟
- Omid در عقلانیت و معنویت