درباره کتاب هیچ دوستی به جز کوهستان اثر بهروز بوچانی

دسته بندی :کتاب و فیلم 24 اردیبهشت 1399

واژه های کتاب ات را حین خواندن با ولع می بلعیدم، من نیز، رنج های زیستن در رفت و برگشت دیوانه وار و جاودانِ موجهای اقیانوسِ زندگی را به عمقِ جان دریافته ام، مرگ، برای تو نیز، ساده، ناگهانی، پوچ و بیهوده است درست مثل تولد و این امر را همچون نفس در ریه هایم احساس می کنم.
تصویرسازی هایت از زرنگ بازیهای امثالِ پسر چشم آبی در تصرف جا و قلمرویی برای نشستن در قایق قاچاق برها، غریدن و رقابتِ مردان بر سرِقاپیدنِ اندکی آذوقه بیشتر والبته مساوات طلبی و انصاف گلشیفته سیاه چشم، همه و همه برای من هم، “مخلوطی از درندگی ، حیوانیت و البته شکوه، عظمت و زیبایی طبیعت و زندگی است”. می فهمم تو را زمانی که هم محلی، هم شهری، هم سلکی، هم مرامی، هم میهنی بودن و همه هم ها را پسِ کوهستان گذاشتی ، به تنهایی، رخصت دادی که وجودت را تسخیر کند، به مرگ چشمک زدی، با عقلانیت، گرگ بودن خود را همچون همه ابناء بشر، کنارِ بره گی ها و معصومیت ات دیدی، با بینش دیگرگونه ای که یافتی، موقتا گرگ بودگی ات را کنار گذاردی و آگاهانه، آرامش نوع دوستانه را از نو در خود آفریدی. اما همچنان، سیطره تنفر قوی ات از هرآنکس که بخواهد تنهایی اصیل ات را خط بیاندازد همچون عقاب زیرِ بالهای پروازت حفظ کردی.
.
منطق زندانِ مانوس،استوار بود برگرسنه نگاه داشتن برای بیرون کشیدنِ وحوشیتِ نهفته در لایه های زیرینِ وجودِ آدمی، عیان سازی غریزه های گاوی و البته محکی برای کسانی که می خواستند مرزِ میانِ انسانیت و حیوانیت را نگه دارند.
به راستی خطوطِ این مرز کجاست؟ در بیش و کم بودنِ فرصت طلبی، هوشمندی و قدرت؟
شاید، من نیز نمی دانم، فقط واقفم که در تجربه ها و موقعیت ها است که این مرزها، تنها برای خودِ فرد اندکی بهتر، عیان ونمایان می شود البته اگر چشمِ درون بین داشته باشد.
اما تو ، در وحشت، سنگینی و سکوت می دانستی کجاها، انسانیت ات می جنبد، کجاها تو نیز روباه می شوی، اما بی زور و جربزه و کجاها مایلی ، زندان، لرزها و ترسهایش را به خود وانهی و درست همانجا که می دانی هیچ مفری از نفس و آدم نداری خودآگاهانه همچون گربه ای شوی زیرِآفتابِ تنهایی خودخواسته پشت بته ها لم دهی پک عمیقی به سهمیه دشواریابِ سیگارت بزنی ولحظات پر درد و بی رحم را به خودش واگذاری.
میانِ بوی کافور پیچیده در زندان مانوس، صدای چوکا و لبخند خشکیده کنارِ لبِ پسرک، با اضداد واژه ها جوشیده و خروشیده از تضادهای درون ذهن، همچون روباه با واژها رقصیدی و جنگیدی تا روزنِ زندگی ات به هستی هزارتو را باز کنی.

برخی گفته اند نوشته اش، مرز باریک میان رمان و ادبیات داستانی است برخی آن را بدون ژانر یا حتی فراژانر نامیده اند و ریچارد کوک که منتقد ادبی است به آن عنوان “سورئالیستم هراس زده” داده است.

اما هرچه هست برآمده از واقعیت زیستی ۶ سال وحشت و دشواری زندگی در زندان پناهجویان مانوس است. نوشته های این کتاب و ویدئوهای ارسالی مخفیانه اش، ترجمان نوای اعتراض و طعنه او شد بر سیاست های غیر انسانی دولت استرالیا در قبال پناهجویان

پریسا افتخار


برای دیدن و تهیه پکیج شراب ۹۹ وارد لینک زیر شوید. شراب ۹۹ شامل باورهایی برای داشتن زندگی ارزشمند است و باور داریم برای جمعی که بکارش بندند مفید خواهد بود. شما می توانید هم به صورت کامل پکیج را تهیه کنید هم به صورت ماه به ماه. لینک زیر مجموعه کامل شراب ۹۹ است.

پریسا افتخار

دکترای مدیریت فرهنگی معتقد بر روانشناسی و مدیریت انسانگرا، دوستدار فلسفه اگزیستانس

مطالب زیر را حتما بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه:
0