فیلم اینک آخرالزمان ساخته فرانس فورد کاپولا

دسته بندی :کتاب و فیلم 8 تیر 1399
فیلم اینک آخرالزمان ساخته فرانس فورد کاپولا

(جهان ذهن که در آن زنده ایم
جهانِ بیرون که در آن زندگی می کنیم
و جهانی که می سازیم ، اگر اراده کنیم و انتخابِ آگاهانه به بازیگری) .

.

فیلم اینک آخرالزمان ساخته فرانس فورد کاپولا


.
ستوان «ویلارد» در سفر درون است در دل جنگ و ژرفای جنگلهای ویتنام به پیش می رود ولی به همان میزان هم به درونِ خود فرو می رود و این فرو رفتن در مقابله با سرهنگ «کورتز» که از ابتدای فیلم، پیرو ماموریت جنگی عازم کشتنِ او بوده ، به اوج خود می رسد. .
جهانی که درآن زیست می کنیم آبستنِ رویدادها است و زایشگر درد و رنج ، «کورتز»، نماینده کسی است که این رنج ها را به قوا و مددِ جهانِ ذهن که در آن زنده و پویاست به عمق، نگریسته ، بخشی از باورهای پیشین او فرو ریخته و پرده وحشت، همچون حجابی بر جان اش مستولی شده، اما به جای فرار،
ایستاده،
پرده را دریده و در چشمخانه وحشت خیره گشته.


در تعمق و تفکر (به ترسها) و جدالِ با وحشت ، سویه های تاریک و روشن وجودَش بر او نمایان شده و قدرت حاصل از اراده آزاد در او فعال گشته ، برآگاهی هایش هم اگاه شده و اکنون، در جایی از طیف دگرخواهانه تا خودخواهانه در قبال دیگری و خودش دست به انتخابگری می زند. آنکه عمقِ اضطرابِ وجودی را دیده باشد فارغ از قضاوتِ در باب دیگران می شود و قضاوتگری را هم برنخواهد تافت از اینرو است که «کورتز» در دیالوگی از فیلم ، می گوید ” شما می تونید من رو به قتل برسونید این حق رو دارید اما حق ندارید در مورد اعمالِ من قضاوت کنید برای کسانی که قادر به فهمیدن مفهوم ترس و وحشت نیستند هر توضیحی احمقانه است “.


.
اما این میان «ویلارد» هم که سفر قهرمانی درون خود را طی می کند ، در مواجهه با «کورتز» و در توصیف اش، او را فردی می داند که از درون تکه پاره و از هم گسیخته است. سرهنگ «کورتز» عکس فرزند و همسرش را بر دیوار زده کتابهای فلسفی و عرفانی می خواند یک نسخه از انجیل را هم در کتابخانه اش نگاه داشته، همه اینها نشانگر این است که او ، بین ارزشهای انسانی پیشین و سویه جدید باورهای عقلانی خود در تضاد و جنگ دائمی با خودش است ، جنگی که نه می تواند آن را خاتمه دهد و نه از آن رها شود.
اما ، اینها همه اشاراتی به وجه کاملا انسانی اوست. انسانی که خودآگاه گشته و قدرتِ حاصل از اراده آگاهانه و آزادانه را به نمایش می گذارد، در جایی از فیلم به «ویلارد» که می داند سفیر و شاهینِ مرگ اش است می گوید ” تو هیچ وقت درست و حسابی به آزادی واقعی فکر کردی؟ آزادی از عقاید دیگران ، حتی از عقاید خودت؟”

کورتز» ، نه دیوانه شده و نه یک روانی آدم کش است ، فقط ، گویی در انتخابگری آگاهانه و اگزیستانسی او، خصایلِ بشری ای نمود و بروزِ بیرونی بیشتری یافته که سویه های انسانیت کمتری دارد.
«ویلارد» که او هم نماینده انسانِ انتخابگر است و دارای اراده معطوف به قدرت ، و به ظاهر در طیف نیکخواهانه تری است به ماموریت خود پایان می دهد «کورتز» را می کشد و این سکانس مصادف است با مراسم مذهبی کشتن گاو به دستِ بومیان
در نمای پایانی، می بینیم که اینبار خودِ «ویلارد» توسط بومیان و جنگل نشینان به عنوان بت برگزیده می شود و مخاطب در هاله ای از ابهام می ماند که آیا او که با هیولای درون، پنجه درافکنده آیا خود نیزتبدیل به هیولایی چون «کورتز» می شود و این سیکل، ادامه خواهد یافت؟

پریسا افتخار


برای آشنایی با محصول سایت شادلایف لینک زیر رو کلیک کنید این بسته شامل تکنیک های تغییر باورها و عادت هاست که توضیحات کاملتر آن در لینک زیر هست

پریسا افتخار

دکترای مدیریت فرهنگی معتقد بر روانشناسی و مدیریت انسانگرا، دوستدار فلسفه اگزیستانس

مطالب زیر را حتما بخوانید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه:
0