راه تغییر، بالا بردن آگاهی
راه تغییر بالا بردن آگاهی
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم ارزوست
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما
گفت آنکه یافت می نشود آنم ارزوست
همیشه کوشیده ام استقلال نظر داشته باشم و کمتر تحت تاثیر رسانه ها یا جو غالب قرار بگیرم لذا بسیاری موارد حرفی زده ام که به مذاق بسیاری خوش نیامده و انرا برنتافته اند وقتی اکثریت بر طبل انتقام سخت می کوبیدند خواهان تدبیری نرم بودم که مبتنی بر ارضای هیجانی نباشد.
زمانی که بسیاری گریبان می دریدند و در خشونت عجیب آبان ماه حاکمیت هر آنکس که سکوت کرده را خائن و مزدور می خواندند می گفتم بشدت با خشونت مخالف هستم اما راه تغییر را در افزایش سرانه مطالعه و بالا بردن آگاهی می دانم نه غلبه هیجان و شوری که خود شاهد نتایج چنین هیجانی از ناحیه والدین خود هستیم و آنچه بزرگان می گویند که کسی که تاریخ نداند محکوم به تکرار آن است کاملا صحیح است.
من ادم سیاسی نیستم ولی این اصلا به معنای این نیست که خط مشی و جهت نداشته باشم آری من طرفدار آزادی هستم که کسی به خودش اجازه ندهد بجای من تصمیم گیرد که چه کتابی بخوانم و چه فیلمی ببینم و نخواهد برای من چند گزینه معلوم کند و بگوید حال حق انتخاب داری تا از بین آنها یکی را برگزینی.
می خواهم که عقلم راهبرم باشد و به رهبری کس دیگر نه التزام نظری دارم و نه عملی اما به همان نسبت نمی خواهم بازیچه دست آنانی قرار بگیرم که قصدشان استفاده از من و امثال من است برای مقاصد شخصی خودشان با وجود همه اختلاف نظر ها با حاکمیت برعکس امریکای جنوبی که حتی یکبار به سفارت ایران نرفتم در آفریقا به توصیه آقای فرزانه در غنا به هر کشوری سفر کردم به سفارت کشورم به چشم خانه خودم نگاه کردم، مراجعه کردم و به چشم خود برخوردهای بسیار متفاوتی دیدم از سفرایی که حتی خارج از مرزهای باز، بسته بودند تا آنانی که بسیار باز برخورد کرده و می گفتند بر آن هستند تا حداقل در سیستم مدیریتی خویش و حوزه عملکردی خود رفتار انسانی و درستی پیشه سازند.
وقتی در کشوری آفریقایی در قرنطینه از طرف سفارت کشورت با مسیولان قرنطینه تماس گرفته می شود حس می کنی کس و کاری داری و تنها رها نشده ای وقتی با سفیر کشورت نشسته دو ساعت از دردها سخن می گویی و با تمام اختلاف نظری که در حوزه های اعتقادی و دینی دارید می توانید به اصول پایه انسانی که مورد توافق تان است برسی و وقتی در عمل می بینی برای گرفتن یک عکس با وجود درد زانو تحت فشار قرار می گیرند تا هم قد تو بر قاب دوربین قرار گیرند بر شرفشان درود می فرستی و می گویی گاهی یافت بشود.
یه کوله گرد که هم خودش رو تو سفرهاش باز می آفرینه و هم مشاوره میده
مطالب زیر را حتما بخوانید:
چرا مرگ آگاهی ؟ هر دم از عمر می رود نفسی چون نگه می کنم نمانده بسی عمر برف است و آفتاب تموز اندکی ماند و خواجه غره هنوز اگر...
چرا ادامه دهم ؟ نه بر اشتری سوارم، نه چو خر به زیر بارم نه خداوند رعیت، نه غلام شهریارم غم موجود و پریشانی معدوم ندارم نفسی می زنم آسوده...
چرا بی چرا زندگانیم؟ ما بی چرا زنده گانیم آنان به چرا مرگ خود آگاهانند. بر آنم تا دگر بار از چرا ها سخن گویم. مرامم می دانید. بارها به...
ده باورِ ما برای سهیم کردنتان در لحظه های خاص از سفر + نامه : 1- باور داریم زندگی زیباست و ارزش ِ زیستن و خطر کردن دارد. 2-...
چرا قربانی ام؟ ای بسا ظلمی که بینی در کسان خوی تو باشد دریشان ای فلان در خود آن بد را نمیبینی عیان ورنه دشمن بودیی خود را بجان چون...
چرا آفریقا؟ من در اندیشه آنم که روا بر تو فشانم نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم که به...
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبو کن که پر از...
چرا می روم؟ مقصد من رفتن است با نرسیدن خوش است هر که به مقصد خوش است مانده بن بستهاست ۱۴ ساعت است داخل اتوبوس به مقصد بورکینافاسو نشسته ام...
چرا آزادم؟ با قضا پنجه زدن نبود جهاد زانک این را هم قضا بر ما نهاد این جهان زندان و ما زندانیان حفرهکن زندان و خود را وا رهان قریب...
مزایای عضویت در زندگی شاد
- ● دسترسی به مطالب ویژۀ کاربران
- ● دسترسی آسان به آپدیت مطالب ویژۀ کاربران
- ● دریافت پشتیبانی برای محصولات
- ● بهره مندی از تخفیف های ویژه کاربران
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
- زندگی شاد در جلسه دوازدهم رهایی و قدرت
- کیوان در جلسه دوازدهم رهایی و قدرت
- راحله مجتبوی در چرا بی چرا زندگانیم؟
- راحله مجتبوی در چرا بی چرا زندگانیم؟
- Omid در عقلانیت و معنویت