چرا مرگ آگاهی ؟

چرا مرگ آگاهی ؟
هر دم از عمر می رود نفسی
چون نگه می کنم نمانده بسی
عمر برف است و آفتاب تموز
اندکی ماند و خواجه غره هنوز
اگر ده بار دیگر از من بپرسید باز پاسخم یکی است . فکر به مرگ شروع خوبی برای زندگی با کیفیت است.
وقتی باور کنیم یک روز نه چندان دور خواهیم مرد زندگیمان متحول می گردد. دیگر خیلی به هم سخت نخواهیم گرفت، مشکلات و بدبختی هایمان به یکبار رنگ می بازند.
دیگر به فکر اینکه چه کسی پشت سرمان چه چیزی گفته است می خندیم و درصدد انتقام از دیگران نیستیم.
وقتی باور کنیم خواهیم مرد و قرار نیست اینجا زندگی کنیم سعی می کنیم سبک بار تر سفر کنیم دیگر دنبال جمع کردن وسایل بیشتر و اندوختن و افزودن بر وسایل دست و پاگیر نیستیم.
دیگر کلاه کسی بر نمی داریم و بر سر دیگری کلاه نمی گذاریم. ناملایماتی های بیشتری می بخشیم و کمتر غر می زنیم.
قدر دوستی و محبت و عشق بیشتر می دانیم و هر ملاقات را آخرین دیدار می پنداریم.
فقط کافیست باور کنیم می میریم. آنوقت دیگر درک می کنیم ما چیزی برای از دست دادن نداریم فروان تر خطر می کنیم و بیشتر سفر.
از شکست ها نمی هراسیم بدنبال بهره بردن از روزهایمان هستیم.
اجازه نمی دهیم کسی آرزوهای ما بدزدد و رؤیاهایمان را معامله نمی کنیم حتی با بهایی گزاف.
آری فقط باور کنید خواهید مرد آنوقت آدم دیگری خواهید شد و دیگرگونه خواهید زیست.
یک لحظه چشمان خود ببندید از خود بپرسید آنچه در یک سال گذشته آزارتان داده برایش اشکها ریخته اید و ناراحت شدید چند تای آنها با مرگ شما هنوز اهمیت دارند و چه مقدارشان دیگر به اندازه پشیزی ارزش ندارند.
قدری درنگ کنید در خلوت خود به یک موضوع بیندیشید کاغذی و قلمی بردارید لیستی تهیه کنید از تمام مواردی که امروز دغدغه شماست و آزارتان می دهد تمام موارد با دقت و وسواس بنویسید از خرد و کلان هر آنچه خاطرتان آشفته به رشته تقریر در آورید حال از خود یک سوال مطرح کنید وقتی در این دنیا نباشید که بزودی نخواهید بود، کدام یک از آنها حائز اهمیت است کدام یک از آنها به فرض اینکه شما بتوانید نظاره گر باشید هنوز آزارنده است اگر دیدید براستی اهمیتی نخواهد داشت در مقابلش یک 😗😗 گذاشته با آنها وداع کنید و بگوئید همگی بروند بدرک.
واقعا چند مورد هستند که ارزش دارند تا رویاهای خود به پایشان قربانی کنید؟
یه کوله گرد که هم خودش رو تو سفرهاش باز می آفرینه و هم مشاوره میده
مطالب زیر را حتما بخوانید:

راه تغییر بالا بردن آگاهی دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهرکز دیو و دد ملولم و انسانم ارزوستگفتند یافت می نشود جسته ایم ماگفت آنکه یافت می نشود...

چرا آزادم؟ با قضا پنجه زدن نبود جهاد زانک این را هم قضا بر ما نهاد این جهان زندان و ما زندانیان حفرهکن زندان و خود را وا رهان قریب...

ده باورِ ما برای سهیم کردنتان در لحظه های خاص از سفر + نامه : 1- باور داریم زندگی زیباست و ارزش ِ زیستن و خطر کردن دارد. 2-...

بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبو کن که پر از...

چرا آفریقا؟ من در اندیشه آنم که روا بر تو فشانم نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم که به...

چرا بی چرا زندگانیم؟ ما بی چرا زنده گانیم آنان به چرا مرگ خود آگاهانند. بر آنم تا دگر بار از چرا ها سخن گویم. مرامم می دانید. بارها به...

چرا قربانی ام؟ ای بسا ظلمی که بینی در کسان خوی تو باشد دریشان ای فلان در خود آن بد را نمیبینی عیان ورنه دشمن بودیی خود را بجان چون...

چرا می روم؟ مقصد من رفتن است با نرسیدن خوش است هر که به مقصد خوش است مانده بن بستهاست ۱۴ ساعت است داخل اتوبوس به مقصد بورکینافاسو نشسته ام...

چرا ادامه دهم ؟ نه بر اشتری سوارم، نه چو خر به زیر بارم نه خداوند رعیت، نه غلام شهریارم غم موجود و پریشانی معدوم ندارم نفسی می زنم آسوده...

مزایای عضویت در زندگی شاد
- ● دسترسی به مطالب ویژۀ کاربران
- ● دسترسی آسان به آپدیت مطالب ویژۀ کاربران
- ● دریافت پشتیبانی برای محصولات
- ● بهره مندی از تخفیف های ویژه کاربران
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
- زندگی شاد در جلسه دوازدهم رهایی و قدرت
- کیوان در جلسه دوازدهم رهایی و قدرت
- راحله مجتبوی در چرا بی چرا زندگانیم؟
- راحله مجتبوی در چرا بی چرا زندگانیم؟
- Omid در عقلانیت و معنویت