سفر + نامه

زندگی هرکسی یه روایتی داره

اگرزندگیت یه داستان بود اسمش رو چی می گذاشتی؟

سفر + نامه

مختصری در مورد سفرنامه
۱ خرداد

مختصری در مورد سفرنامه

فایل ۱ بخش اول فایل ۱ بخش دوم فایل ۱ بخش سوم

۱۴۹۹

سفر + نامه

محمد شاد

چرا رواقی ام؟
۱۰ اردیبهشت

چرا رواقی ام؟

بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی زندگی مجموعه غریبی است از لذتها و دردها...

۱۳۹۴

سفر + نامه

محمد شاد

راه تغییر، بالا بردن آگاهی
۳ اردیبهشت

راه تغییر، بالا بردن آگاهی

راه تغییر بالا بردن آگاهی دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهرکز دیو و دد ملولم و انسانم ارزوستگفتند یافت می نشود جسته ایم ماگفت آنکه یافت می نشود آنم ارزوست همیشه کوشیده ام استقلال نظر داشته باشم و...

۱۰۰۵

سفر + نامه

محمد شاد

چرا آزادم؟
۶ فروردین

چرا آزادم؟

چرا آزادم؟ با قضا پنجه زدن نبود جهاد زانک این را هم قضا بر ما نهاد این جهان زندان و ما زندانیان حفره‌کن زندان و خود را وا رهان قریب دو سال است به حکم تقدیر به ظاهر شوم روزگار,...

۹۸۸

سفر + نامه

محمد شاد

ده باورِ ما برای سهیم کردنتان در لحظه های خاص از سفر + نامه
۴ فروردین

ده باورِ ما برای سهیم کردنتان در لحظه های خاص از سفر + نامه

ده باورِ ما برای سهیم کردنتان در لحظه های خاص از سفر + نامه :   1- باور داریم زندگی زیباست و ارزش ِ زیستن و خطر کردن دارد. ۲- باور داریم شادی، نتیجه اندیشیدن بر مبنای باورهای صادق، موجه...

۱۹۳۵

سفر + نامه

زندگی شاد

چرا ادامه دهم ؟
۲۹ اسفند

چرا ادامه دهم ؟

چرا ادامه دهم ؟ نه بر اشتری سوارم، نه چو خر به زیر بارم نه خداوند رعیت، نه غلام شهریارم غم موجود و پریشانی معدوم ندارم نفسی می زنم آسوده و عمری به سر آرم دو روز پیش استوری گذاشتم...

۱۲۲۵

سفر + نامه

محمد شاد

چرا آفریقا؟
۲۹ اسفند

چرا آفریقا؟

چرا آفریقا؟ من در اندیشه آنم که روا بر تو فشانم نه در اندیشه که خود را ز کمندت برهانم من همان روز بگفتم که طریق تو گرفتم که به جانان نرسم تا نرسد کار به جانم بسیاری از من...

۱۰۱۰

سفر + نامه

محمد شاد

چرا می روم؟
۲۹ اسفند

چرا می روم؟

چرا می روم؟ مقصد من رفتن است با نرسیدن خوش است هر که به مقصد خوش است مانده بن بستهاست ۱۴ ساعت است داخل اتوبوس به مقصد بورکینافاسو نشسته ام تنها ابرونی (اینجا به سفید پوستها ابرونی می گویند)اتوبوس هستم...

۱۲۷۴

سفر + نامه

محمد شاد

چرا مرگ آگاهی ؟
۲۸ اسفند

چرا مرگ آگاهی ؟

چرا مرگ آگاهی ؟ هر دم از عمر می رود نفسی چون نگه می کنم نمانده بسی عمر برف است و آفتاب تموز اندکی ماند و خواجه غره هنوز اگر ده بار دیگر از من بپرسید باز پاسخم یکی است...

۹۷۹

سفر + نامه

محمد شاد

چرا بی چرا زندگانیم؟
۲۸ اسفند

چرا بی چرا زندگانیم؟

چرا بی چرا زندگانیم؟ ما بی چرا زنده گانیم آنان به چرا مرگ خود آگاهانند. بر آنم تا دگر بار از چرا ها سخن گویم. مرامم می دانید. بارها به هر طریق شما را فراخواندم تا در پیش تمام باور...

۱۰۵۹

سفر + نامه

محمد شاد

چرا قربانی ام؟
۲۸ اسفند

چرا قربانی ام؟

چرا قربانی ام؟ ای بسا ظلمی که بینی در کسان خوی تو باشد دریشان ای فلان در خود آن بد را نمی‌بینی عیان ورنه دشمن بودیی خود را بجان چون به قعر خوی خود اندر رسی پس بدانی کز تو...

۱۰۰۲

سفر + نامه

محمد شاد

0